باشد خدا...

ساخت وبلاگ
هر چه قدر که به ایام 20سالگی نزدیک تر می شوم استرسم، ترس و دلهره ام هم به مراتب بیشتر می شود.. یکی از بچه ها می گفت : وقتی 20سالت شد انگار دنیایت هم عوض می شود تا قبل از 20 سالگی فکر می کنی کودکی و هر کاری انجام بدهی خدا نادید می گیرد ولی وقتی 20سالت بشود آن روی سکه رو می کند و کلا مسیر زندگیت عوض می شود... دارم به این فکر می کنم که نقطه ی جوانی اوج اوجش از 20 الی 30 سالگیست ...و از 30 تا 40 اوجش و شور و هیجانش هم به مراتب کم می شود مثلا! اگر خودم را از الان برای 20 سالگی آماده نکنم، برایش فکر نکنم، برنامه نریزم، هدف نداشته باشم، شک ندارم چند سال بعدش پشیمان می شوم! بعدش چه؟!.. بعدش را نمی دانم .... بعدش این که دارم از نو جوانی دور می شوم...دارم با دنیای نو جوانی هایم کم کمک با آمدن دی خداحافظی می کنم... ترسم از این است که 20 سالگی 21،22،23و....بیاید و من هیچ کاری برای خودم انجام ندهم، ترسم از این است که مبادا 20 سالگی هم تمام شود و من هیچ کاری برای خودم، برای نفسم، اخلاقم، دینم، زندگیم انجام نداده باشم... ترس دارم... خیلی... کتاب (خود سازی، تزکیه و تهذیب نفس)نوشته ی ابراهیم امینی؛ را باشد خدا......
ما را در سایت باشد خدا... دنبال می کنید

برچسب : closer 2004,close 2014 senate races,close 20, نویسنده : cgoleyassf بازدید : 184 تاريخ : چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 3:57

... از این بالاتر درباره سلمان وارد شده است: عشق و علاقه بهشت به سلمان بیشتر از عشق وعلاقه سلمان به بهشت است. سلمان! و ما ادراک ما سلمان..)) گفتم به این راحتی نمی شود تو را شناخت! فکر نکنم تفاوت زیادی بین آن سلمان و تو باشد. با شناخت نصفه و نیمه ای که من از تو دارم، همان بهشت باید به دنبالت بدود سلمان! کتاب را ورق می زنم چشمم میفتد به عبارت (راه برخوداری از رحمت ویژه). کنجکاو می شوم و متن را می خوانم: هر چند رحمت ویژه اهل بیت عام است و همچون سیل سرازیر شده تشنگان مسیر را سیراب می کند.... ... مهم این است که بتوانیم شخصیت معنوی معصوم را ببینیم تا معصوم ما را ببیند؛ نیز مهم آن است که بتوانیم خود را در مسیل رحمت معصوم قرار دهیم تا تلالو عطوفت و مهر او ما را فرا گیرد.)) کنار این پاراگراف در حاشیه کتاب خیلی ریز چیزی با مداد نوشته شده. کتاب را بلند می کنم و مقابل صورت می گیرم. انگار عمدا ریز نوشته شده. سعی می کنم بخوانمش: ((حالا چطور می شود شخصیت معنوی شما را دید آقا؟ )) خط سلمان است. مثل وقت هایی که پای تخته می نوشت؛ بدون اینکه تلاش کند قشنگ بنویسد، همیشه خیلی مرتب  و منظم، نسخ می نوشت. نمی باشد خدا......
ما را در سایت باشد خدا... دنبال می کنید

برچسب : لبخند تلخ,لبخند تلخ کودک,لبخند تلخ من, نویسنده : cgoleyassf بازدید : 213 تاريخ : چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 3:57

بعضی چیز ها هم هستند که اگر تا آخر عمر برایشان سجده ی شکر به جا آورد نمی شود بازهم شکرش را به جا آورد... مثل لحظه ای که پا در این دنیا می گزاری  و می بینی در شناسنامه ات حک شده است: بچه ی محله ی امام رضا... نمی دانم چه جوری بگویم چه قدر آقایم را دوست دارم... یک وقتایی که  یک اتفاقایی برایم می افتاد که دلم تا آخرین درجه می شکست....سریع چادرمم را سرم  می کردم و می رفتم حرم...انقد گریه می کردم برا ی آقایم تا آرومم می کرد...درست عین یک بچه ای که داردگریه می کند و ماه مانش در آغوشش می گیرد و آروم میشود.. یک وقتایی که دلم بی تاب کربلا می شد وقتی چشمم به پنجره فولاد می افتاد اروم می شدم... هر موقع  حاجتی داشتم هیچ موقع نا امید نمی شدم، پشتم به آقایم گرم بود... یک وقت هایی هم دلم فقط برای خودش تنگ می شد...برای صدای نقاره  خانه ی انقلاب...برای طعم آب اسمال طلا...برای عصر های گوهرشاد...عطر دارالحجه...برای کمیل انقلاب... ازدحام اطراف ضریحش... می دانم قدرش را ندانسته ام...می دانم.. امام رضای جان همسایه هایت را از خودت دور مکن آقای خوبم...دل من تحمل ندارد... باشد خدا......
ما را در سایت باشد خدا... دنبال می کنید

برچسب : یک وقتایی, نویسنده : cgoleyassf بازدید : 201 تاريخ : چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 3:57